کتاب در یک دست، ابزار پیدا کردن نان در دست دیگر
چهره واقعی شماری از کودکان که مشغول کار هستند چگونه میباشد؟
در کوچه های خاموش بامیان، کودکان دیده می شود که روئیایهایشان با بوی دود، خاک و بوجی های سنگین می گذرد، نه با زنگ مکتب و صفحه کتاب. فقر، بیکاری. بی سوادی خانواده ها باعث شده کودکان بسیاری به جای تحصیل، نان آور خانه باشند.
علی خان، کودک ۱۳ ساله ای که همزمان با درس خواندن از هفت صبح در بازار بامیان دست فروشی میکند. او صنف چهار مکتب است و معمولا قبل از رفتن به مکتب، حدود شش ساعت مشغول فروش صابون، واسلین، چاکلیت می باشد. به گفته او، خستگی کار باعث می شود نتواند در صنف تمرکز بیشتر به درس هایش داشته باشد و بعضی وقت ها خوابش می برد. با وجود همه سختی ها، هنوز آرزو دارد انجنیر شود و زندگی بهتر داشته باشد.
علی خان می گوید:《هر روز ساعت هفت صبح تا یازده و نیم پیش از مکتب کار میکنم. دست فروشی میکنم، صابون، واسلین، چاکلیت می فروشم. بعضی روزها زیاد خسته می شوم حتی در صنف خوابم میگیره ولی باید کار کنم تا وضعیت خانواده ما بهتر شود می خواهم در آینده انجنیر شوم و زندگی راحت داشته باشم.》
و همچنین او می افزاید: اعضای خانواده اش هشت نفر است که نانآور خانه هم خودش است پدرش توانی کار را ندارد. نصحیت پدرش این است که مکتب را ترک کند تا بیشتر کار بکند.
از سوی دیگر: قربان کودک ۱۵ ساله ای هر صبح از ساعت شش و نیم بخاطر یک لقمه نان کراچی اش را گرفته به روستا ها میرود تا آهن های کهنه و زنگ زده را از کوچه ها جمع کند و از خانه ها خریداری کند به بازار بفروش برساند و یک لقمه نانی برایش پیدا شود.
او می گوید: صبح ها ساعت شش و نیم از خانه بیرون می شوم آهن های کهنه، نان قاق، خسته های تلخک جمع میکنم تا ساعت ۱۱ بعد میروم مکتب. گاهی لباس های کسف می شود گاهی کتاب های فراموشم می شود، اما تحصیل را زیاد خوش دارم تا یک روز از این وضعیت بیرون شوم.
قربان، می افزاید: که رفتار معلم هایش هم خوب نیست بعضی وقتا بخاطر نداشتن کتاب، قلم و وضعیت نامناسب لت می خورد و به صنف برایش اجازه داد نمی شود. پدرش هم به معدن زغال مصروف کار است و هیچ احوالی از پدرش ندارد.
با این حال، مهتاب، زنی ۳۸ ساله از مرکز ولایت بامیان می گوید: که بچه اش هر صبح از ساعت شش و نیم تا هفت شب از خانه بخاطر یک لقمه نان بیرون می شود تا یک لقمه نان برای خودش و اعضای خانواده اش پیدا کند. و شب ها هم تا ساعت یازده درس بیدار می ماند، و بچه اش علاقه ای زیادی به درس دارد تا در آینده معلم شود. وضعیت بهتری داشته باشد.
خانم مهتاب می افزاید: 《ما سواد نداریم، اما دلم می خواهد بچه ام قلم به دست بگیرد نه کراچی، صبح زود از خانه بخاطر یک لقمه نان میرود شب هم ناوقت می آید. بچه ام آرزو دارد معلم شود، اما نان نباشد مکتب فقط آرزو می ماند.》
او تاکید میکند، که وقتی بچه اش با لباس کهنه به مکتب می رود، پیش چشم اش خون می بارد. خواهد آینده بچه اش بهتر از خودش باشد نه تکرار زندگی خودش.
با این همه، مدیر یکی از مکاتب در مرکز بامیان می گوید، که شماره زیادی از شاگردان، کودکان کارگراند که ناگزیرند برای تامین بخشی از هزینه های زندگی خانواده شان، کار کنند.
او می افزاید:《 در مکتب ما متاسفانه تعداد قابل توجهی از شاگردان، کودکان کارگر هستند. بیشتر شان صبح زود یا بعد از مکتب کار میکنند از دست فروشی گرفته تا جمع آوری آهن های کهنه. این کودکان معمولا خسته، بی تمرکز و گاهی بی لباس و وسایل ناکافی به صنف می آیند. با آن که استعداد دارند، اما مشکلات اقتصادی سر راه شان است. ما به عنوان معلمان فقط می توانیم دل گرمی بدهیم. ولی بدون حمایت مالی یا اجتماعی، نمی توانیم از ترک تحصیل شان جلوگیری کنیم.》
به گفته او، این شاگردان معمولا با لباس های ساده، کفش های کهنه و چهره های خسته در صنف حاضر می شوند. بعضی از آنها به دلیل کار زیادی قادر به انجام وظایف درسی نیستند و گاهگاهی ترک تحصیل میکنند.
وی تاکید کرد، که تا زمانی که حمایت اجتماعی جدی صورت نگیرد، تلاش معلمان کافی نخواهد بود.
با این همه، قاری زین الله مسرور رېس کار و امور اجتماعی ولایت بامیان می گوید،《طبق آمار تقریبی که با هماهنگی ریاست احصائیه برای ریاست کار و امور اجتماعی ولایت بامیان تهیه شده، حدود ۳۸٬۶۸۴ کودک کار در این ولایت مشغول به فعالیتاند. بررسیهای میدانی نشان میدهد که بیشترین این کودکان در بخشهای چوپانی، نانوایی، رستورانتها و موستری کار میکنند.》
آقای مسرور می افزاید،《فقر، بیکاری و زمستانهای طولانی که گاهی تا ۶ یا ۷ ماه دوام مییابد، باعث شده خانوادهها برای تأمین نیازهای ابتدایی، کودکان خود را وارد بازار کار کنند. به گفته مسئولین، این وضعیت ناشی از شرایط سخت اقتصادی و نبود فرصتهای کافی برای خانوادههاست.》
همچنین، ریاست کار تا اکنون ۳۸۳۳ کودک کار را بهطور مشخص تحت حمایتهای آموزشی و اجتماعی قرار داده است. این ریاست با نهادهای همکار و بینالمللی در ماه دوبار جلسه برگزار میکند که یکی از آنها بهطور خاص به حفاظت از کودکان اختصاص دارد.
او تاکید کرد، که این جلسات فرصتی برای بررسی چالشها، یافتن راهحلها و هماهنگی میان نهادهای مختلف به منظور کاهش کار کودک در ولایت بامیان فراهم میسازد.
دلنوشت از فاطمه نادری
هرچند کودکان کار در بامیان با چالشهای فراوانی روبهرو هستند، اما تلاشهای صادقانه و پیوستهای که از سوی ریاست کار و اموری اجتماعی و نهادهای مسئول و جامعه صورت گرفته، زمینهی تغییر را مهیا کرده است. با ادامه این حمایتها و همکاری همگانی، میتوان امیدوار بود که کودکان بامیان آیندهای روشنتر، امنتر و آگاهتر داشته باشند.
